متن زیر نوشته سرهنگ(بازنشسته) پاسدار عبدالرحیم کاوسی، کارشناس ارشد حقوق جزا و جرم شناسی که به تحریریه ارسال و منتشر می شود.

بسم الله الرحمن الرحیم

(تقوی محوری یا قومیت گرائی؟)

«یاایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبایل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم ان الله علیم خبیر» (سوره حجرات، آیه 13) (ای مردم، ما شما را از  مرد و زن -یعنی از آدم و حوا- آفریده ایم و شما را در قبایل گوناگون قرار داده ایم تا یکدیگر را از هم بازشناسیدهمانا گرامی ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست. هماناخداوند بسیار دانا و بسیار آگاه است.)

با سلام  به پیشگاه حضرت بقیه الله الاعظم روحی له الفداء ودرود بر روح پر فتوح معمار کبیر انقلاب امام خمینی رضوان الله تعالی علیه وارواح طیبه شهیدان وآرزوی سرسلامتی وتندرستی ولی امر مسلمین امام خامنه ای،وبا سلام وعرض ادب به پیشگاه همشهرستانی های عزیز وارجمندساکنین محترم دارالایمان و علم و شهادت و ایثار، بهبهان همیشه سربلند.

هدف از ارائه این مقاله پرداختن به مساله ای است که چند وقتی است در این شهرستان شیوع پیدا کرده و علی الخصوص با پیش آمدن بحث انتخابات اخیر تا حدودی تشدید شده است.
حتما خوانندگان عزیز متوجه شده اند، بله موضوع مورد بحث ما راجع به قومیت گرائی و به زبان ساده تر تقسیم بندی افراد به لر و بهبهانی نمودن است. قبل از پرداختن به اصل مبحث به عنوان مقدمه ذکر چند نکته ضروری به نظر می رسد.

الف- این که اکثریت قریب به اتفاق ساکنین این شهرستان متشکل از دو قوم لر و بهبهانی-که وجه تمایز آنها لهجه و تا حدودی وضعیت ژنتیکی آنها می باشد- هستند واقعیتی است که وجود دارد هر چند بنده به این فرضیه اعتقاد ندارم که یکی از این دو قوم از جایی دیگر به اینجا آمده است چرا که هر دو گروه اصالتا از یک نژاد می باشند(قدمت برخی جاها همانند بخش هایی از زیدون و تشان وخیر آبادو روستاهایی همانند کیکاووس و قالند که لر زبانند به موازات قدمت ارجان که بهبهانی  زبان هستند می باشد )

از همیشه تاریخ این دو گروه با هم در تعامل و داد وستد بوده و هستند(هنوز که هنوز است مرکز اصلی خرید حومه مرکزی، تشان، زیدون و حتی شهرستان های گچساران، دیلم، دهدشت، بهمئی و آغاجاری، بهبهان می باشد و متقابلا آنها نیز نیازهای کشاورزی، گوشتی، لبنیاتی و … شهر بهبهان را  تامین می کنند)

ب-قطعا همه کسانی که امروزه با لهجه بهبهانی تکلم می کنند اصالتا بهبهانی نیستند بلکه اجداد آنها از جاهای دیگر -مثلا تعدادی از کهگلویه- به این سرزمین کوچ کرده اند(فامیل دهدشتی ویا پسوند دهدشت و دهدشتی بعد از نام خانوادگی برخی افراد موید این مطلب است).

ج-تعدادی از ساکنین روستاهای بهبهان(علی الخصوص بخش مرکزی همانند دودانگه و کیکاووس) اصالتا قنواتی- که خود نیمی از جمعیت شهری بهبهان را تشکیل می دهد- هستند.

د-از همیشه تاریخ این دو گروه با هم در تعامل و داد وستد بوده و هستند(هنوز که هنوز است مرکز اصلی خرید حومه مرکزی، تشان، زیدون و حتی شهرستان های گچساران، دیلم، دهدشت، بهمئی و آغاجاری، بهبهان می باشد و متقابلا آنها نیز نیازهای کشاورزی، گوشتی، لبنیاتی و … شهر بهبهان را  تامین می کنند)

ه- هم جمعیت شهری بهبهان از تیره های مختلف نظیر بهبهانی و قنواتی تشکیل شده و هم روستاهای آن از طوایفی نظیر طیبی و بهمئی برخوردار است (که فقط بیان گر تکثر و تنوع بوده و از نظر برتری جویی قومیتی محلی ار اعراب ندارد)

و-امتزاج و آمیختگی لر وبهبهانی از قدیم الایام وجود داشته و هم اکنون نیز کم و بیش وجود دارد بدین معنی که هر دو گروه با هم رابطه نسبی و سببی- به بیان ساده تر زد و بند فامیلی به واسطه ازدواج-  داشته و دارند( که دلیل بر عدم وجود اختلاف بین آنها است)

ز- تعدادی از باغات و بخشی از اراضی کشاورزی روستاهای بهبهان –خصوصا منصوریه، دودانگه و کیکاووس-متعلق به بهبهانی ها می باشد و متقابلا کمتر از نصف جمعیت شهری بهبهان- که هر روز بر تعداد آن افزوده می گردد- و یک سوم خانه های مسکونی شهر از آن لرها می باشد(که نشان دهنده غیر قابل تفکیک نمودن ساختاری این دو گروه از هم می باشد)

ح- علیرغم این که به نظر می رسد این دو گروه با دو لهجه متفاوت صحبت می کنند ولی اگر خوب دقت نماییم وجوه تشابه زیادی با هم دارند – خصوصا بین لهجه بهبهانی و لری ساکنین حومه مرکزی نظیر منصوریه و دودانگه این مساله بیشتر مشهود است- (به عنوان مثال هر دو گروه به عجله می گویند اشتو،به حلب می گن دله و به سبد می گویند سله -من باب مزاح عرض شد-)

و- خیلی از آداب و رسوم فرهنگی و اجتماعی بهبهانی و لرهای ساکن این شهرستان مانند هم می باشد هر چند علی القاعده تفاوت هایی نیز با هم دارند کما اینکه هم در محلات شهر و هم در روستاها نیز چنین اختلافی وجود دارد.

و اما نکات اصلی مبحث:

1-تاریخ این شهرستان گواهی می دهد که بین این دو گروه هیچگاه اختلاف منجر به نزاع و درگیری دسته جمعی-الحمدلله- بوجود نیامده و اصولا چنین بحثی عمومیت نداشته  و ندارد. پس لطفا به این بحث انحرافی اهمیت نداده و بدان دامن نزنیم که این خواست بدخواهان بوده و به مذاق خیرخواهان خوش نیاید.

خیلی از آداب و رسوم فرهنگی و اجتماعی بهبهانی و لرهای ساکن این شهرستان مانند هم می باشد هر چند علی القاعده تفاوت هایی نیز با هم دارند کما اینکه هم در محلات شهر و هم در روستاها نیز چنین اختلافی وجود دارد.

2- چه بخواهیم -که صد البته با افتخار می خواهیم- و چه –عده قلیلی- نخواهند به تمام اهالی محترم این شهرستان خارج از بهبهان ، بهبهانی می گویند.

3- تنها کسانی به این بحث دامن می زنند که از قبل آن طرفی بسته و سودی عایدشان شود و یا سوءاستفاده ای در راستای اهداف پلید و شیطانی خود نمایند.

4-بنیان گذار بحث قومیت گرایی و تفرقه اندازی انگلیسی های چرچیل می باشند که با توجه به سابقه حضور آنان در استان خوزستان و این منطقه بعید نیست این آتش از گور آنها برخاسته باشد(هرچند تیرشان تا کنون به سنگ خورده است)

5- به کوری چشم فتنه گران و تفرقه اندازان همانگونه که آبا و اجداد و نیاکان ما(بهبهانی و لر) نسل اندر نسل در کنار هم بوده و با هم حشر و نشر و رفت آمد داشته اند ما نیز دست در دست هم در جهت رشد معنویت و گسترش فرهنگ و توسعه همه جانبه شهرستانمان  متحد و منسجم بوده و در کنار هم ایستاده ایم.

6-دغدغه همه ما حفظ ارزش های اصیل اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه واله) و پیروی همه جانبه از فرامین ولی فقیه زمان، امام خامنه ای حفظ الله تعالی) و حفظ شان و مقام شامخ شهیدان و خالی نشدن چهره شهر از نور ایمان و انصاف و فرهنگ و تمدن است نه مباحث بی ریشه منیت و قوم پرستی.

7-آنچه در این شهرستان انشاأالله باید بیش از پیش نهادینه شود فرهنگ تقوی محوری – که ملاک واقعی برتری نزد خداوند متعال است- و همزیستی برادرانه و حرکت حول محور مصداق بارز حبل الله  المتین ولی فقیه و نائب امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) امام خامنه ای است که با اعتصام و چنگ زدن به آن از هر تفرقه وجدائی- که کید دشمنان است- به حول وقوه الهی بدور خواهیم بود.

والسلام علی من اتبع الهدی