محدود سازی عالمان دینی؛ استراتژی جدید

آنچه درباره جنبش های اخیر در کشورهای شیعه یا جمعیت های شیعه می شنویم، اقلاً در یک منظر، معلول تلاش های عالمان دینی است.

یکم. استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب « بررسی اجمالی نهضت های اسلامی در صد سال اخیر» بین نهضت های اصلاح گرانه تسنن و تشیع، تفاوت گذاشته است. سوال اول اینست: از اصلاح گری دینی در بین علمای تسنن اگرچه بیشتر سخن گفته شده ولی کمتر اتفاق افتاده است، برعکس، از اصلاح گری دینی در بین علمای تشیع اگرچه کمتر سخن گفته شده ولی بیشتر اتفاق افتاده است؛ به چه دلیل؟ به این دلیل که نظام روحانیت تسنن با تشیع تفاوت دارد: نظام روحانیت تسنن، وابسته است ولی نظام روحانیت تشیع، مستقل و همین مستقل بودن، علت نهضت های اصلاح گرانه شده است. ( مطهری، 1382، ص 59) سوال دوم اینست که چرا نهضت های اصلاح گرانه تسنن، در آغاز خوش درخشید ولی در ادامه باز ایستاد؟ شهید مرتضی مطهری می نویسد: « اين بنده‏ معتقد است عامل عمده‏ای كه سبب شد نهضت اسلامی كه از سيد جمال شروع شد، از جلوه و رونق بيفتد، گرايش شديد مدعيان اصلاح بعد از سيد جمال و عبده‏ به سوی وهابيگری و گرفتار شدن آنها در دائره تنگ انديشه های محدود اين‏ مسلك است. اينها اين نهضت را به نوع «سلفی‏گری» تبديل كردند و پيروی از سنت سلف را تا حد پيروی از ابن تيميه حنبلی تنزل دادند و در حقيقت بازگشت به اسلام نخستين را به صورت بازگشت به حنبليگری كه قشری ترين مذاهب اسلامی است تفسير كردند. روح انقلابی‏ مبارزه با استعمار و استبداد، تبديل شد به مبارزه با عقائدی كه بر خلاف‏ معتقدات حنبليان مخصوصا ابن تيميه حنبلی بود» ( مطهری، 1382، ص 50)

اجتهاد شیعه در درون خود، هم انتقاد و اعتراض را نتیجه می دهد هم انعطاف و ابتکار را

آنچه این متفکر بزرگ، در پاسخ به این دو سوال بیان کرده است اگرچه ممکن است در روزگار حاضر، شواهد نقض داشته باشد ولی به صورت قضیه مبهمه درست است. هنوز نظام روحانیت تسنن، وابسته به نظام سیاسی است و یا در برابر جریان تکفیری، سکوت کرده است یا انتقاد درونی می کند و یا در مواردی معدود، مبارزه آشکار اما نظام روحانیت تشیع، مستقل از نظام سیاسی است نه به سلفی گری و قشری گری فروکاسته، نه از تداوم و جنبش فرو مانده است.
دوم. پیشفرض بنیادین فقه شیعی اینست: توجه به مقتضیات زمان و لازمه همین توجه به مقتضیات، یکی انعطاف است و یکی دیگر نوآوری و به همین علت، امام خمینی در ایران به گونه ای ابتکار عمل دارد، سید حسن نصرالله در لبنان، به گونه ای ، سید عبدالملک الحوثی در یمن به گونه ای، شیخ ابراهیم زکزاکی در نیجریه به گونه ای، شیخ شهید احمد شحاته در مصر به گونه ای و شیخ شهید باقر النمر در عربستان به گونه ای دیگر. اجتهاد شیعه در درون خود، هم انتقاد و اعتراض را نتیجه می دهد هم انعطاف و ابتکار را. جنبش تنباکو به رهبری میرزای شیرازی ، جنبش مشروطیت به رهبری سیدعبدالله بهبهانی و سید محمد طباطبایی از این نمونه اند.

سوم. آنچه درباره جنبش های اخیر در کشورهای شیعه یا جمعیت های شیعه می شنویم، اقلاً در یک منظر، معلول تلاش های عالمان دینی است. شیخ طالع باقرزاده در آذربایجان، شیخ ابراهیم زکزاکی در نیجریه، سید حسن نصرالله در لبنان، سیدعبدالملک حوثی در یمن، آیت الله سیستانی در عراق، شیخ عیسی قاسم در بحرین و شیخ باقر النمر در عربستان از این تعدادند که محوریت اندیشه ها و فعالیت های آنها باعث شکل گیری و تقویت جماعت های شیعه شده است. به نظر می رسد اینجا نیز بین نهضت های اصلاح گرانه تشیع و تسنن تفاوت وجود دارد؛ نهضت های تسنن به خصوص در بیداری اسلامی منطقه فاقد رهبری بوده اند: قیام مردم اردن و مصر؛ نهضت های تشیع به خصوص بعد از بیداری اسلامی منطقه، واجد رهبری اند: قیام مردم بحرین و عربستان؛ رهبری نهضت اصلاح گرانه تشیع، می طلبد که اولاً پشتوانه نظری داشته باشد ثانیاً راهبرد عملی و این عالمان دینی، که توانسته اند اندیشه ای در گفتار داشته باشند و انگیزه ای در رفتار، وامدار توجه به مقتضیات اند. بنابراین شایسته است تحلیل نهضت های اصلاح گرانه اخیر تشیع چه قبل و چه بعد بیداری اسلامی، بر اساس ماهیت رهبری دینی صورت بگیرد.
چهارم. بی تردید کنش نهضت های اصلاح گرانه اخیر تشیع، بی واکنش نمانده است . اول اینکه چه کسانی واکنش نشان داده اند؟ تکفیریان نظیر القاعده و عربستان و استکبار جهانی نظیر آمریکا و اسراییل . واکنش این دو دسته که در اصل، یک دسته اند، به واسطه تضاد منافع است: عربستان به واسطه حفظ هژمونی مذهبی خویش در منطقه خاورمیانه و آمریکا به واسطه حفظ منابع اقتصادی. دوم اینکه چگونه واکنش نشان داده اند؟ با دو استراتژی که یکی تضعیف جایگاه عالمان دینی است و دیگر، تحدید قدرت عالمان دینی. تضعیف بیشتر، رفتار قدرت نرم است؛ با تخریب در رسانه ها و به چالش گرفتن موقعیت و مقام آنها صورت می گیرد اما تحدید، رفتار قدرت سخت است؛ با حبس، ترور یا قتل آنها صورت می گیرد.

آنچه در عربستان اتفاق افتاده است با آنچه در بحرین و نیجریه و آذربایجان و پاکستان و یمن و لبنان و عراق اتفاق افتاده است، ماهیت واحدی دارد: محدود سازی قدرت عالمان دینی.

پنجم. اقدامات اخیر تکفیریان و استکبار جهانی در قضایای بحرین، نیجریه و عربستان، نشانگر استراتژی قدرت سخت در تحدید قدرت عالمان دینی است. علی الظاهر به این نتیجه رسیده اند که تضعیف جایگاه عالمان دینی، چنانچه خواسته اند، پیش نرفته لذا ضبط و مهار نهضت های اصلاح گرانه تشیع، نیاز به تحدید قدرت عالمان دینی دارد. عالمان دینی توانسته اند در کشورهای خویش، بنا به مقتضیات بیندیشند و بپاخیزند. «ترابط مستقیم این عالمان دینی با مردم خویش» را اگر کنار« استقلال عمل» بگذاریم، جبهه مستکبرین را ناچار به تحدید قدرت آنان کرده است. ترابط مستقیم عالمان دینی با مردم خویش که رفتاری پیامبرگونه است و مبتنی بر مقتضیات زمان است، عامل انجذاب قلبی و اعتقاد فکری مردم است و در صورت گسترش، منافع مستکبرین را بیش از پیش به خطر خواهد انداخت. آنچه در عربستان اتفاق افتاده است با آنچه در بحرین و نیجریه و آذربایجان و پاکستان و یمن و لبنان و عراق اتفاق افتاده است، ماهیت واحدی دارد: محدود سازی قدرت عالمان دینی.
ششم. استراتژی ما در مواجهه با تضعیف جایگاه و تحدید قدرت عالمان دینی چیست؟ به نظر می رسد سه استراتژی لازم است انجام بگیرد. نخست اینکه جایگاه مرجعیت دینی به عنوان محوری ترین نهاد دینی هم تحفیظ بشود هم تحکیم. مرجعیت دینی که نیابت عامه حضرت ولی عصر (عج) است، راهکار اساسی معصومین است که به عنوان عامل قوام و دوام تشیع در عصر غیبت کبری پیش کشیده اند. مقابله با برنامه هایی که تخریب یا تضعیف مرجعیت دینی را به کار بسته اند، در همین راستا تبیین می شود. دوم اینکه وضع برنامه های عالِم محورانه به یک راهبرد مهم در تربیت دینی، فرهنگ پذیری، تشکیل اجتماعات، برنامه سازی گروه ها و نهادهای اجتماعی تبدیل بشود. مساله علم، مساله بنیادین بلامنازع در تمام برنامه های دینی است لذا شایسته است عالم دینی در سبک زندگی دینی محوریت بیابد و سوم اینکه قدرت سخت برای مقابله با تحدید قدرت عالمان دینی استفاده بشود: چه حمایت علنی، چه حفاظت، چه راهپیمایی، چه فشار و چه فعالیت های دیگر. الگوی امت واحده که قرآن کریم بیان می کند، می تواند دستوری باشد که عالمان و مسلمانان کشورهای دیگر، اقتدار وحدت امت اسلامی را با اهتمام به امور یکدیگر نشان بدهند و تا یک «بنیان مرصوص» و « ارهاب به قوه » علیه قدرت سخت مستکبرین سازمان بیابد.

منبع
مطهری، مرتضی (1382) بررسی اجمالی نهضت های اسلامی در صدسال اخیر، نشر صدرا، قم

کد خبر : 6281