چرا دعوت از عارف؟ / دکتر عزیزالله سالاری

نامه این جانب به آقای دکتر عارف ، نه ربطی به انتخابات دارد و نه موضع گیری درباره نامزد های انتخاباتی. این نامه تنها به هدف بالا بردن فرهنگ سیاسی و ژرف کاوی های فکری پیرامون مسیر های مطلوب برای مقصود یعنی تحقق آرمان های انقلاب است

متن زیر با عنوان چرا دعوت از عارف،نوشته دكتر سالاري می باشد که عینا منتشر می شود.

باسمه الحق

چرا دعوت از عارف؟

نقد ها را بود آیا که عیاری گیرند
تا دگر صومعه کاران پی کاری گیرند

نامه این جانب به آقای دکتر عارف ، نه ربطی به انتخابات دارد و نه موضع گیری درباره نامزد های انتخاباتی. این نامه تنها به هدف بالا بردن فرهنگ سیاسی و ژرف کاوی های فکری پیرامون مسیر های مطلوب برای مقصود یعنی تحقق آرمان های انقلاب است ؛ نه دامن زدن به حرف و حدیث های سطحی و کلیشه ای و بی بنیاد! پس اگر در این موقعیت به نگارش چنین مکتوبی پرداخته ام، به سبب آن است که درموسم انتخابات دیده ها و توجهات بیشتر از مواقع دیگر به دیدگاه های سیاسی دوخته می شود.فرق است شور مرثیه و سوگواری در دهه اول محرم تا ماه ذی الحجه .

مسلم این که انگیزه و شور توجه درمحرم بسی بیشتراست و قصه ما هم در این باره چنین است. بنده یک پژوهشگر و استاد دانشگاه هستم و دکتر عارف هم همین گونه؛ و افزون برآن وی یکی از چهره های علمی ، اجرایی و سیاسی سرزمین ماست که در اسفند ماه گذشته درصدر اصلاح طلبان تهران راهی مجلس شورای اسلامی شد.

بنده او را اصلاح طلبی خودی می بینم و شخصیتی حقیقی در مجمع تشخیص مصلحت. از این رو گفت وگوی صمیمانه و روشنگرانه با وی فرصتی است گرانبها و افتخاری است برای ما تا مرز بندی های اصلاح و اصول که اغلب افراد تنها دیدی سطحی از آنها دارند ، به گونه ای شفاف رخ بنماید.

در این میان حاضرم برای مقصود یاد شده،در پخش زنده ی تلویزیونی با چنین بزرگوارانی به گفت و گوی مهر آمیز بنشینم تا حد و مرزهای این رویکرد ها عیان گردد. بنده درکلمه به کلمة آن نامه جز فرهنگ ادب اخلاق و احترام چیز دیگری نشان نداده ام و حتی کلمة مناظره و جدل و… و هر واژه ی گزنده ای درآن دیده نمی شود.

من پیش از این نیروهای ستادم را برای تصمیم گیری در انتخابات آزاد گذاشته ام و در مکتوب یاد شده، هم از اصول گرایان دروغین نالیده ام و هم از اصلاح طلبان دروغین! اکنون هم بر این باورم که اصول گرایان حقیقی اصلاح طلبان حقیقی هستند و هم اصلاح طلبان راستین همان اصول گرایان راستین! افسوس که برخی از افراد زحمت پنج دقیقه مطالعه نامه را به خود نمی دهند و فقط با نگاهی گذرا به سر خط نامه می گویند سالاری عارف را به مناظره فرا خوانده است وچنین وچنان !!

ای کاش همه ارباب سیاست برخورد هایی این گونه با رویکرد ادب و اخلاق با همدگر داشته باشند. بر ما فرهنگیان و دانشگاهیان است که تفکر و اندیشناکی را در اقشار مردم گسترش دهیم تا دیگر نگاهشان به خطوط سیاسی وفرهنگی صرفا احساسی و سطحی نباشد. برای امتحان از ۲۰ نفر بپرسید تفاوت اصول گرایی با اصلاح طلبی چیست؟ آن گاه متوجه خواهید شد که اغلب دریافت سنجیده ای از این واژه ها و خطوط ندارند . پس تا کی باید نگرش ها چنین بی پایه و بی مایه باشد.

بنده از دو دهه ی پیش تا کنون در گفتار و نوشتار خویش برای مقصود مذکور یعنی واکاوی وژرف اندیشی در این مرزبندی ها (اصول گرایی و اصلاح طلبی) روشنگری کرده ام و همیشه از نسبت دادن بی اساس شخصیت ها به یکی از این خطوط رنج برده ام. برخی یک مارک سیاسی را بر پیشانی دارند و عملکردشان هرگونه شود باز با همان مارک اورا می شناسند ؛ حال آن که کارکرد افراد عنوان آنان را تعیین می کند .اصول گرایانی سراغ دارم که برای سود و سودای خویش بر اصول انقلاب پای می نهند؛ ولی باز هم به اصولگرا شهره اند. همچنین اصلاح طلبانی که زیگزاک می روند ولی به هر روی با همان نام وعنوان شناخته می شوند .

بارها گفته ام که بنده پایبند به اصول و خواهان اصلاحات در حریم قانون اساسی هستم و در عمل هم به این موازین وفادارم.با این وصف افراطی های دو طرف مرا یک سویه به این سو ویا آن سو نسبت می دهند .دیگر بار این کلیشه هارا می شکنم و مشتاقان حقیقت را به تفکر سنجیده و عمیق دعوت می کنم. آری:

پندحکیم،محض صواب است و عین خیر       فرخنده آن کسی که به سمع رضا شنید
حافظ وظیفه ی تو دعا گفتن است و بس    در بند آن مباش که نشنید یا شنید

والله المستعان
95/2/5 تهران
عزیزالله سالاری