توهین ممنوع!!/ادامه واکنش ها به یک مقاله

متن زیر با عنوان “توهین ممنوع!!” نوشته احسان درفشان، دانشجوی دکترای مکانیک می باشد که به هیئت تحریریه بهبهانما ارسال شده است. انتشار این نوشته صرفا به معنای تایید یا تکذیب کل یا بخشی از آن نمی باشد.

مقاله ارگانیان را می توانید از اینجا ملاحظه نمایید.

توهین ممنوع!!
بهانه این نوشته، متنی است با عنوان “دو کلمه حرف حساب با شیخ شهیر شهر” که در سایت ارگانیان منتشر شده است.
مقدمه:

1- از وقتی که وارد دانشگاه شده ام تا امروز، عادت دارم با جماعتی روبرو شوم که شعار “زنده باد مخالف من” آنها گوش فلک را کر کرده؛ ولی هرجا بتوانند به طرق مختلف بر سر مخالف خود بکوبند. از هو کردن مخالفین در تریبونهای دانشجویی تا توهین به رقیب به شیوه های مختلف در نشریات و مجلات و محافل حزبی.

2- نقد منصفانه را هر عقل سلیمی می‌پذیرد. اختلاف نظرها، اگر در چارچوب اخلاق و منطق باشد، به بالندگی فکری و سیاسی جامعه منجر می شود ولی اگر از این دایره خارج شده و به رفتارهایی خلاف اخلاق بینجامد نه تنها ره به جایی نخواهد برد که خود عاملی برای ایجاد اختلافات بیشتر خواهد شد.

3- شخصیت علمی استاد قنبریان نیازی به تایید بنده و امثال بنده ندارد… کارنامه ایشان در مدت چند سالی که در بهبهان بوده‌اند خود گواهی است بر قوتِ علمی همراه با گستردگی فعالیت های اساسیِ فرهنگی ایشان. به عنوان نمونه همایشهای مختلفی که با محوریت ایشان در بهبهان انجام شده و همین طور مدیریت هیئات مذهبی که در سایه تلاش ایشان و روحانیون همراهشان بر رونق مراسم مذهبی شهر افزوده اند.

اما راجع به مقاله نوشته شده با عنوان “دو کلمه حرف حساب با شیخ شهیر شهر”:
قصد نقد خط به خط مقاله مذکور را ندارم که آن خود مجال دیگری می طلبد. آنچه بیشتر مرا ترغیب به نوشتن این چند سطر نموده، بخشهایی از این متن است که نویسنده، بی پروا قلم به دست گرفته و آشکارا لب به توهین می گشاید.
به عنوان نمونه:
“البته به گمانم جناب آقای قنبریان مشروح مصاحبه ها را مطالعه نفرموده باشند و به همان بولتن هایی که به دستشان رسیده است اکتفا کرده باشند والا اینگونه نمی گفتند، و یا شاید با این باور که جناب ایشان ایمان دارند که بیش از ۹۵ درصد پا منبری هایشان حتی به خود اجازه نمی دهند که صحت گفتار مرادشان را بررسی کنند هر چه خواسته اند افاضات فرموده اند.”
“همشهری عزیز جناب آقای قنبریان، به گمانم  تاریخ مصرف اینگونه همایشها و نمایش ها گذشته است. هر چه نمد می شد از این رهگذر بافت ، دیگران بافتند و ثمره اش را دیدند” .
و … . روی سخنم با نویسنده مقاله مذکور است؛
برادر بزرگوار!
ظاهراً بی حساب این جمله در انتهای مقاله‌تان قرار نگرفته:”حال همه ی ما را تامل و تفکر بیشتر و قضاوتی منصفانه لازم است تا ضمن رعایت مشیی اخلاقی ، در پیشگاه الهی نیز سربلند باشیم…” چرا که واقعاً خود بسیار محتاج چنین سخنی هستید. چگونه از یک طرف توصیه به رعایت مشی اخلاقی نموده و از طرف دیگر بدون آگاهی و آشکارا، سخنران را صرفاً بولتن خوان و احسان درفشانمستمعین بحث را افرادی معرفی می‌کنید که درباره سخنان ایشان ذره ای فکر نمی‌کنند؟ احیاناً اگر آقای قنبریان و مستمعینشان از جناح سیاسی شما و همراه شما بودند این جملات درباره آنها بیان می‌شد؟! اگر ایشان در سخنرانی خود از آقای هاشمی رفسنجانی (که پس از یک دوره دگردیسی اکنون در طیف سیاسی مقبول شما قرار گرفته) به عنوان یکی از شاگردان امام انتقاد نمی نمود احتمالاً مطالبی از این دست را بیان نمی‌کردید. مگر انتقاد از آقای هاشمی جرم محسوب می‌شود که با یک تیغ هم ایشان را می زنید و هم مستمعین ایشان را؟ گناه بنده و امثال بنده به عنوان مستمع و مخاطب ایشان چیست که با شما اختلاف نظر داریم؟ کسی شما را از نقد صحبتهای آقای قنبریان نهی نکرده؛ هر چند به نقد شما هم اشکالات زیادی وارد است؛ ولی برادر توهین چرا؟
البته جایی که رئیس جمهور محبوب جناح شما به خود اجازه می‌دهد منتقدانش را مدافع بی قانونی، بی سواد و بی شناسنامه و از جای خاص تغذیه شونده و از سرما لرزنده! و به جهنم رونده! و …خطاب کند انتظار چندانی از شما نخواهد بود که احترام طرف مقابل خود را نگه دارید… جایی که کسی را به خاطر قیافه اش مناسب رئیس جمهوری نمی دانند “زنده باد مخالف من” در حد یک شعار باقی خواهد ماند. در این زمینه حرف زیاد است ولی،دوست عزیز!
دوران بیرون کردن مخالفین از طریق برچسب زدن به آنها گذشته است. وصله های نمدبافی و دایی جان ناپلئونی هم ظاهراً بیشتر به شما می‌آید! البته ما عادت داریم به این رفتار. شما نیز قطعاً آخرین مورد نخواهی بود. به قول شهید همت:
“زمان بازرگان به ما برچسب چریک زدند، زمان بنی‌صدر هم برچسب منافق، الان هم برچسب خشک مقدس و تحجر، هر قدمی که در راه خدا و بندگان مستضعف او برداشتیم برچسب ‌بارانمان کردند، حالا روزی ده برچسب دشت می‌کنیم اما بسیجیان دلسرد نباشید! حاشا که بچه بسیجی میدان را خالی کند…”

احسان درفشان، دانشجوی دکترای مهندسی مکانیک

کد خبر : 3864