شهید سید عنایت اله ناصری 28 شهریور ماه 1344 در شهرستان بهبهان به دنیا آمد. به عنوان بسجی در جبهه حضور یافت. در عملیات کربلای پنج 20 دی ماه 1365 در جاده شهید صفوی (کیلومتر 10 جاده خرمشهر اهواز) بر اثر مصدومیت شیمیایی مجروح شد. تا پایان دوره کارشناسی در رشته الهیات و معارف اسلامی درس خواند. سال 1367 ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. 29 مهرماه 1388 بر اثر جراحات ناشی از مجروحیت در بیمارستان بقیه الله تهران به شهادت رسید و پیکر مطهرش را در گلزار شهدای شهرستان بهبهان در کنار مزار برادر شهیدش سید هدایت اله ناصری به خاک سپردند. در ادامه مطلب شما را به خواندن خاطراتی از این شهید والامقام دعوت می نمائیم:
شهید سید عنایت اله ناصری در سنین نوجوانی
1) دوازده ساله بودم و در سال دوم راهنمایی تحصیل میکردم به دلیل عشق و علاقهای که نسبت به شعارهای انقلاب داشتم دوستان و همسالان خود را جمع میکردم و شعار مرگ بر شاه میدادیم و هر کس به سمت و سویی میگریخت. دوران قبل از انقلاب توسط پلیسی که در محله ما اسکان داشت مرا به شهربانی شهرستان معرفی و توسط عوامل رژیم و مأموران سرهنگ امیری معدوم دستگیر شدم ولی از آنجا که نوجوان بودم اجازه دادند که پدرم را همراه داشته باشم ولی به محض روبرو شدن با سرهنگ امیری در حالی که از ترس و وحشت میلرزیدم جلوی روی پدرم مرا به فلک بست و تا توانست با باتون به کف پایم زد ولی به فضل خدای متعال چون کم سن و سال بودم در همان شب با دادن تعهد آزاد شدم. شهید سید عنایت اله ناصری
2) دوران نوجوانی او مصادف شد با ایام انقلاب، با سن کم نقش والایی را ایفا میکرد و در حالی که شهربانی با ساواک به شدت تلاش میکرد تا از خواندن نوحههای انقلابی جلوگیری نماید ـ او که صدای حزنآوری داشت نوحههای زیبایی در وصف عاشورا و امام حسین(ع) و یاران باوفایش همچنین انقلاب اسلامی را برای بچههای انقلابی زمزمه میکرد ـ و مرتباً تهدید به دستگیری و تعطیلی میکرد، کسی جرأت نمیکرد نوحه انقلابی بخواند اما سید عنایتالله با شهامت خاص خود در میان عزاداران قرار گرفته و به مناسبت اینکه عید نوروز مصادف با ایام محرم شده بود با صدای بلند اینچنین میخواند که: عید ما روزی بُوَد که از شاه آثاری نباشد. بدین ترتیب اختناق شکسته میشود و لبخند رضایت بر لبهای انقلابیون و عزاداران مینشیند. بالاخره رفتارهای انقلابی و شجاعانه این کودک دوازده سیزده ساله رژیم را ناچار میکند تا با یک دسته سرباز مسلح منزل سید عنایتالله خردسال را محاصره کردند. ایشان را از آغوش گرم پدر و مادر بیرون کشیده و به کلانتری میبرند و به شدت او را مورد ضرب و شتم قرار میدهند.
3) عشق و علاقه وافری به پیامبر عظیمالشأن اسلام داشت. در ایامی که در دبیرستان تحصیل میکرد و «سلمانرشدی» کتاب آیات شیطانی را نوشته بود و حضرت امام (ره) حکم مشهور خود را صادر کرده بود مواجه میشود با یکی از افراد گروهکی که او هم نسبت به نبی مکرم اسلام بیادبی مینماید. سید عنایتالله با غیرت و بدون درنگ، محکم به او سیلی میزند و میگوید: حال میخواهی به هر کسی بگویی، بگو. غیرت مسلمانی نباید به حدی پایین باشد که ببیند به پیامبر خدا (ص) توهین میشود و ساکت بنشیند. حجتالاسلام حاج سید محمد ناصری برادر شهید
4) سال 1365 هنگام اعزام به جبهه بود. پدر، سید عنایتالله را برای کمک در خرید روزانه با خود به بازار برد. شهید از یک سو نگران جاماندنش از رزمندگان بود و از سوی دیگر نمیتوانست خواسته پدر را اجابت نکند، مواد غذایی خریداری شده را با عجله به خانه برد و با سرعت به بسیج (محل اعزام) رفت. اتوبوسها رفته بودند و او جا مانده بود. در همین لحظه اتومبیلی نزدیک شد، از شهید پرسید کجا میروی و او پاسخ میدهد، جبهه و راهی جبهه می شود. این است اطاعت از پدر و به خواست دل رسیدن. سید احسان ناصری برادر شهید
روایتگری شهید سید عنایت اله ناصری در جاده شهید صفوی دیماه 1378
5) در مهرماه سال 1365 در مرکز تربیتمعلم حضرت رسول اکرم (ص) اهواز و در رشته فوقدیپلم ادبیات فارسی پذیرفته شدم که پس از حضور چند جلسه در کلاس درس به جبهه اعزام و پس از مدتی آموزش نظامی ویژه آبی خاکی، جهت عملیات کربلای 4 آماده شدیم ولی به دلایلی عملیات لو رفت و به طور کامل انجام نگرفت. به پشت جبهه انتقال داده شدیم، ولی بلافاصله جهت عملیات کربلای 5 خود را آماده ساختیم که متأسفانه صبح روز 1365/10/20 گردان فجر لشکر 7 ولیعصر (عج) که اکثراً از شهرستان بهبهان اعزام شده بود دچار بمباران شیمیایی گردید که با قاطعیت میتوان گفت که در همان ساعتها و روزهای اول بیش از 50 تن از بهترین عزیزان ما بر اثر گاز خردل به فیض شهادت رسیدند. پس از مجروحیت و مدتی درمان در داخل و خارج از کشور بالاخره تصمیم گرفتم به تحصیلات خود ادامه دهم ولی از آنجا که مشکلات ناشی از گاز شیمیایی مرا آزار میداد نمیتوانستم به طور مداوم در کلاس حاضر شوم. ولی به هر کیفیتی که بود بالاخره موفق به اخذ فوقدیپلم ادبیات گردیدم و در شهرستان بهبهان در سال تحصیلی 68ـ67 در مدرسه راهنمایی دخترانه قدس مشغول تدریس شدم. پس از یک سال تدریس در سال 1368 در کنکور سراسری شرکت نمودم و در رشته الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران پذیرفته شدم ولی به دلیل آلودگی هوای تهران تلاش کردم محل تحصیل خود را به دانشگاه شهید چمران اهواز منتقل نمایم که به لطف خدا پس از یک دوره چهارساله موفق به اخذ مدرک لیسانس گردیدم. از آن پس حدود 5 سال در مجتمع آموزشی ایثارگران و سپس دبیرستان شاهد باقرالعلوم (ع) در حد توان خود به تدریس در رشته الهیات مشغول بودم. شهید سید عنایت اله ناصری
6) رعایت قوانین جمهوری اسلامی را بر خود لازم میشمرد و تخلف از آنها را جایز نمیدانست. در یکی از روزها وقتی که مشاهده مینماید بعضی از کودکان کم سن بدون ارائه بلیت برای تماشای فوتبال از دیوار استادیوم بالا رفته بودند آنها را موعظه و نصیحت مینماید و بعضاً آنها را با هزینه شخصی وارد استادیوم مینماید تا قانون را رعایت کنند.
7) ایشان وقتی که برای کاری به یکی از ادارات مراجعه میکند و متوجه میشود رابطه جای ضابطه را پرکرده صدای اعتراضش بلند میشود و به آن طرف تذکر جدی داده، اما طرف مقابل با او غیرمنصفانه برخورد کرده و تصمیم عجولانهای میگیرد و آن اینکه اقدام به بازداشت وی مینماید که این عمل نادرست مورد اعتراض هیئات و رزمندگان قرار گرفته و منجر به یک حرکت دستهجمعی میگردد که سرانجام منتهی به عذرخواهی طرف مقابل از شهید عزیز سید عنایتالله میگردد. سید که در این حرکت دستهجمعی در اوج اقتدار و موقعیت انتقام قرار میگیرد سخاوتمندانه از حق خویش گذشته و عذرخواهی او را میپذیرد.
از راست نفر اول حاج سید محمد ناصری و نفر سوم شهید سید عنایت اله ناصری
8) سید عنایتالله معتقد و پایبند به ارزشهای اسلامی و انقلابی بود. با تمام توان و قدرت از ولایت فقیه و نظام اسلامی دفاع میکرد و در صحنههای مختلف سیاسی و سرنوشتساز فعال بود. وقتی یکی از نمایندگان مجلس ششم به عیادت او آمده بود بعد از تشکر و قدردانی نسبت به ایشان زبان انتقادش نسبت به تصمیمات غلط مجلس ششم باز میشود و از او میخواهد که مسیر صحیح مطابق با ارزشهای انقلاب را انتخاب نماید. در انتخابات مجلس هشتم هم در حالی که در بیمارستان بستری بود دوستان و اقوام را تشویق و ترغیب به شرکت در انتخابات و انتخاب اصلح مینمود و با انحرافات با جدیت برخورد میکرد. حجتالاسلام حاج سید محمد ناصری برادر شهید
9) در اینجا ذکر خاطره ای از حضور ایشان در انتخابات 22 خرداد 88 خالی از لطف نخواهد بود؛ در 2 سال پایانی و منتهی به حیات طیبه ایشان تا زمان شهادت، بدون دستگاه اکسیژن ساز و استفاده از ماسک، عملا زندگی برای ایشان غیر ممکن بود. تا آنجا که حتی بهره برداری از حیاتی ترین نیازهای زندگی مانند تغذیه و بهداشت و حتی فرائض و عبادات ایشان نیز تنها به کمک دستگاه اکسیژن ساز میسر بود. در گرماگرم حضور مردم در انتخابات حماسه ساز و تاریخی ریاست جمهوری از ابتدای صبح بی قرار بود و منتظر، آنچنانکه از همان لحظات آغازین صبح تا هنگامه غروب چندین بار در تماس با صندوقهای سیار مستقر در محل سکونتش، خواستار آمدن صندوق به منزل بود لیکن به دلیل ازذحام و فشردگی حضور مردم، تا یک ساعت به پایان زمان رای گیری نوبت به ایشان نرسید و نهایتا با اصرار فراوان خود و علی رغم شرایط سخت بیماری درحالی که دستگاه اکسیژن ساز به او متصل و سایر ملزومات مخصوص جانبازان شیمیایی را یدک می کشید از منزل خارج شده و به محل صندوق رای واقع در شهرک محلاتی رفته و رای خویش را در پیروی از ولایت فقیه و پاسداری از خون شهدا به صندوق ریخته چرا که او معتقد بود برای حاکمیت ارزشها باید در این انتخابات حضور پیدا نماید. محمد علی سلیمانی از نزدیکان شهید
10) بیماری ناشی از جراحات ریوی او را به شدت آزار میداد به گونهای که سید عنایتالله خانهنشین شد و مرتباً سروکارش با بیمارستان و بخش ICU بود. لولههای متعددی در مجاری تنفسی او کار گذاشته میشود. به زحمت و به کمک دستگاههای مختلفی تنفس میکرد و دیگر قدرت تکلم را با توجه به دستگاههای مذکور از دست داده بود و در این مواقع از «قلم» بیشتر استفاده میکرد.
در آخرین روزهای عمر خویش اظهار میدارد که من هنوز نتوانستهام علاقه به فرزندان خویش را از قلبم خارج کنم و نگران این بود که مبادا این علاقه در سیر و سلوک او تأثیر منفی بگذارد، چرا که او به انقطاع کامل رسیده بود به مظاهر فریبنده دنیا دیگر علاقهای نشان نمیداد و وقتی مطمئن میشود که این علاقه و محبت به خانواده و فرزند آسیبی به او نمیرساند قلبش آرام میگیرد و تا ساعتی بعد برای آخرین بار، راهی بیمارستان میشود تا از آنجا به ملکوت اعلی بپیوندد و به دیدار معشوق بشتابد. حجتالاسلام حاج سید محمد ناصری برادر شهید
فرازهایی از وصیت نامه جانباز شیمیایی شهید سید عنایت اله ناصری:
اکنون که دوران غربت اسلام به سر آمده و مسلمانان رفتهرفته جان تازه به خود میگیرند علما و روشنفکران دنیای اسلام وظیفه دارند که با ابتکار عمل و اعمال نفوذ مضاعف بر گرده استکبار فشار آورند و نسخه منفور لیبرال دموکراسی غرب (که از شکم آن چیزی جز نفاق و درویی بیرون نمیآید) را کنار زده و نسخه نجاتبخش اسلام ناب محمدی (ص) را به جهانیان عرضه نمایند. که به حقیقت بشریت با عمل و تمسک به احکام این دین الهی میتواند به سعادت و رستگاری خویش نائل گردد.
و همچنین به نسل جوان و نسلهای بعدی انقلاب باید وعده داد که به شرط مقاومت و پایداری در آیندهای نه چندان دور شاهد وقوع حوادث بزرگی در سرتاسر جهان باشد که امیدواریم یکی از این حوادث فروپاشی نظام استکباری و برقراری تمدن بزرگ اسلامی به پیشوایی حضرت بقیهالله الاعظم ارواحنا لهالفدا باشد. (انشاءالله)
و اما شما ای ملت ایران، ای جوانان، ای دانشگاهیان و دانشآموزان و ای خواهران و برادران عزیز و گرامی، من به عنوان انسانی محنتکشیده در راه آرمانهای مقدس این نظام، به شما عرض میکنم که در میان سایر کشورهای جهان تنها کشوری که امروز به برکت قرآن و اسلام و فرهنگ اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام منادی صلح و آزادی و مدافع سرسخت حقوق و کرامت انسانهاست کشور جمهوری اسلامی ایران است. بنابراین صمیمانه وصیت میکنم که علیرغم وجود برخی مشکلات و نابسامانیها قدر نظام و انقلاب خود را بدانید و با آرمانهای امام خمینی رحمتالله علیه تجدید پیمان کنید و نسبت به اصل ولایت فقیه بیتفاوت نباشید و با دو عنصر «عقل و عشق» آن را مورد اهتمام و پاسداری قرار دهید. (عقل از آن جهت که در ذهن خود استدلال کنید که این اصل از اصول مسلم اعتقادی و کلامی مذهب تشیع است و عشق که به واسطه آن بتوانید دلهای پاک خود را با دل صاحب آن منصب یعنی ولیامر در هر عصر و زمانی پیوند زده روز به روز بیعت خود را با او مستحکم گردانید.) تا خدای عز و جل روزی را برساند که حضرت ولیعصر (عج) پرچم اسلام را در سراسر جهان به اهتزاز درآورده و به کمال مطلوب برسانند. (انشاءالله)
و اما ای مسئولین محترم و گرامی و ای کسانی که وظیفهای سنگین بر دوش دارید مواظب باشید که هم تحت نظارت دقیق خدای متعال هستید و هم زیر چشم تیزبین مردم جای دارید. لذا از شما عزیزان انتظار میرود که صادقانه به ملت خدمت نمایید و در سیاستگذاریها و برنامههای خود به توصیههای حکیمانه رهبر انقلاب حفظهالله تعالی توجه کنید و آنجایی که وقت کار و عمل در میان است، اختلاف خود را کنار گذاشته و همگان متحد و یکپارچه به فکر پیشرفت و آبادانی و چشمانداز بیستساله کشور باشید و برخی معضلات اجتماعی و اقتصادی و اخلاقی و فرهنگی را سامان بخشید تا به لطف الهی این قبیل دغدغههای فکری از جامعه اسلامی برطرف گردد.
گرچه بکارگیری اینترنت و ماهواره نقش مؤثری در امر ارتباطات داشته و انسان لحظه به لحظه به واسطه آن میتواند از اخبار و حوادث روز دنیا آگاه گردد، اما از این حقیقت مسلم و تلخ نباید غافل ماند که استفاده غلط برخی جوانان از ماهواره و اینترنت خطرات و معضلات اخلاقی فراوانی را نیز به همراه داشته و دارد و بدون شک وارد شدن در شبکههای ماهوارهای و سایتهای مبتذل اینترنتی دنیای غرب مانند سم مهلک و کشندهای است که روح زندگی مادی و معنوی انسان را به تباهی میکشاند. ولی متأسفانه باید اذعان کرد که چه بسیار جوانانی که آگاهانه یا ناآگاهانه در دام آنها گرفتار شده به نحوی که بیشتر اوقات طلایی عمر خویش را به بطالت سپری میکنند و در جامعه مشغول ولنگاری و بیبندوباری هستند و این از آرزوهای دشمنان قسمخورده انقلاب اسلامی است که در خارج از کشور با سرمایهگذاری هنگفت خود سعی دارند نسل جوان را نسبت به اهداف متعالی خویش بیتفاوت سازند. بنابراین من به عنوان پدری دلسوز توصیه میکنم که مواظب جامعه پیرامون خود باشید و از دوستان نابابی که ممکن است شما را دعوت به چنین برنامههای مبتذلی که جز فساد چیزی در آن نیست نمایند، فاصله بگیرید.
روحمان با یادش شاد
هدیه به روح بلندش صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
منبع : کوچه شهید