متنی که در زیر مشاهده می کنید، برگرفته از سایت “الف” می باشد و بهبهانما صرفا آن را بازنشر می کند.
1: سرهنگ سید رحمان موسوی: تعداد کشته شدگان حادثه باغملک به ۱۲ رسیده و ۱۶ نفر دیگر نیز مصدوم شدهاند (خبرگزاری مهر، ۲۴ شهریور)
2: دو جوان خشمگین به رئیس بیمارستانی در بهبهان با اسلحه حمله کرده و ایشان را مجروح کردند. بستگان یکی از بیماران نیز به بیمارستان حمله کرده و خساراتی را به این بیمارستان وارد کردند (هفتم مهرماه، ایرنا)
3: افرادی در شهرستان دزفول یک تکیه عزاداری را به رگبار بستند، این حادثه منجر به کشته شدن ۲ نفر و زخمی شدن ۲ تن دیگر نیز شد (۲۴ مهرماه، خبر آنلاین)
۳۴ کشته و زخمی آن هم با سلاح گرم در یک ماه گذشته در استان خوزستان کشته شدهاند. این آمار به غیر از قتلها و درگیرهای موردی دیگر است که در این مدت رخ داده است. این روزها خوزستان نامن است و هر روز اخباری از درگیری و نزاع دسته جمعی از این استان بر روی خروجی رسانههای مکتوب و مجازی قرار میگیرد. این در حالی است که سایر نقاط کشور از امنیت خوبی برخوردارند.
کما اینکه پیشتر نیز در این استان به چادر مأموران نیروی انتظامی حمله شده بود، وجه اشتراک این روزهای درگیری در خوزستان سلاح گرم است. نیروی انتظامی و شورای تأمین این استان باید به این سؤال پاسخ دهند که علت فراوانی اسلحه گرم در این استان چیست و چرا تاکنون حتی نسبت به صدور مجوز برای اسلحههای گرم تدبیری اتخاذ نکردهاند. یک خانواده شهری چه نیازی به در اختیار داشتن دو یا سه اسلحه گرم دارد.
علت افزایش خشونت و درگیریهای اخیر را از دکتر علی دژمان تحلیلگر مسائل اجتماعی و استاد دانشگاه پرسیدهایم؛ پدیدههای اجتماعی چون به انسان و رفتار انسانی مرتبط میباشند و رفتارهای انسانی به تناسب عوامل جغرافیایی، فکری، فرهنگی و… متفاوت است طبیعتاً علت واحد و مشخصی نمیتوان برای آنها پیدا کرد بلکه میتوان چندین علت را در این باره برشمرد:
این استاد دانشگاه تصریح کرد: به اعتقاد من این اتفاق ناگوار را میتوان چند علتی دانست، متأسفانه عصبیت و تعصبات قومی یکی از مهمترین دلایل این خشونتها ست که ریشه تاریخی و فرهنگی در این استان و حتی سایر استانهای عشیره ای دارد؛ اما نکته مهم اینجاست که در حوزه مدیریت فرهنگی، سیاسی از گذشته تاکنون نه تنها تلاشی برای کم اثر کردن این عصبیتها صورت نگرفت بلکه گاهاً آتش این عصبیتها توسط سیاسیون محلی پر رنگتر نیز شده است.
دژمان افزود: به خصوص در مواقع انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا، مجلس شورای اسلامی با دامن زدن به آتش تعصبات و تحریک احساسات قومیتی و عشیره ای مرزبندیهای عشیره ای را پر رنگتر میکنند و در نتیجه شاهد یک عصبیت ریشه ای و خشک در این استان هستیم که نتیجه آن در حوزههای مختلف قابل مشاهده است، به طوری که گاهاً ملاحظه میشود انتصابات، ارائه خدمات، توسعه مناطق محرم و… بر اساس گرایشات قومیتی صورت میگیرد و باعث تشدید احساس خوشایند یا ناخوشایند قومیتی میشود.
این تحلیلگر مسائل اجتماعی گفت: نکته مهم دیگر عدم آگاهی مردم از حقوق مدنی و اداری و عدم پاسخگویی مطلوب در حوزه اداری و ایجاد یاس و نامیدی از تحقق حقوق به شکل قانونی و اداری و در نتیجه اقدام خودسرانه جهت احقاق حقوق خود میباشند. در مواردی توزیع ناعادلانه ثروت، بی عدالتی قضایی، فقر اعم از مالی و فرهنگی، بیکاری و… در استان نیز مزید بر علت شده تا شاهد تشدید خشونتها باشیم.
وی افزود: اتفاقات طبیعی سالهای اخیر مانند خشکسالی، از رونق افتادن کشاورزی و بی توجهی مسئولین به توسعه حوزه روستایی، مهاجرت به حاشیه شهرهای صنعتی و رشد حاشیه نشینی و زاغه نشینی باعث ایجاد یک الیناسیون فرهنگی، سرخوردگی اجتماعی میباشیم که در نهایت منجر به رشد بزهکاریهای اجتماعی از جمله خشونت شده است.
وی در پاسخ به این سؤال که فراوانی سلاح گردم و عدم جمع آوری این سؤالها چه تأثیری در این افزایش خشونتهای منجر به قتل داشته گفت وجود سلاحهای گرم میتواند در ایجاد خشونتها تأثیر گذار باشد، اما به اعتقاد من نقش عوامل فرهنگی و مدیریت سیاسی بیشتر از وجود سلاحهای گرم است.
این استاد دانشگاه اعتقاد دارد: عدم مدیریت امنیتی به خصوص حضور نیروهای بومی در حوزه انتظامی هر شهر میتواند یکی از دلایل تشدید این خشونتها باشند؛ زیرا کوچکترین حمایت از ناحیه پرسنل انتظامی از یکی از طرفین درگیر حتی اگر قانونی و به حق باشد طرف دیگر آنرا جانبداری قومیتی محسوب میکند، بنابراین مدیریت بهکارگیری پرسنل امنیتی و انتظامی به ویژه عدم بهکارگیری از پرسنل هر شهر در منطقه بومی خود نقش بیشتری در پیشگیری از خشونتها دارد. ضمن اینکه بهکارگیری پرسنل آگاه به مسائل فرهنگی و سنتی هر منطقه میبایست لحاظ شود.
دژمان در پاسخ به این سؤال که آیا حملات اخیر به عزاداران حسینی را میتوان از آن دیگر خشونتهای تفکیک کرد گفت: با توجه به اینکه ریشه بخش عمده خشونتها عصبیت قومیتی است طبیعتاً نزاعهای جدید گاهاً کینههای قدیمی قومیتی را از زیر خروارها خاک بیرون کشیده و دامنه آنرا وسیعتر میکند؛ بنابراین حتی اگر ارتباطی نداشته باشند به طور طبیعی ارتباط برقرار میکند.